خون آشام عزیز (53)

از توی سوراخ در نگاه کردم یه یارو بود. فک کنم صاحب خونه بود به یاد حرف تهیونگ افتادم: هیچ وقت جلو صاحب خونه آفتابی نشو کسی در زد باز نکن..
منتظر موندم تهیونگ بیاد اون یارو نمی‌رفت جلو در مثل سرباز داشت رژه میرفت. رو مخم بود. یه تهیونگ اومد..
تهیونگ : اوه آقای هان.. سلام..
صاحب خونه: کجا بودی بچه..
تهیونگ : مدرسه بودم... کاری داشتین..
صاحب خونه: اومده بودم واسه چک خونه.. درو باز کن..
تهیونگ : نه!... نمیشه..
صاحب خونه : من حق ندارم خونه خودمو ببینم.؟
تهیونگ : نه یعنی چیز.. خونه بکن بهم ریختست..
صاحب خونه : اشکال نداره درو باز کن..
تهیونگ : نه نمی.. (جونگکوک درو باز میکنه تهیونگ میاد بیوفته میگیرتش)..
جونگکوک : بیبی مواظب باش.. این کیه
تهیونگ : بیبی؟..
صاحب خونه:.. بیبی؟.. شما کی باشید..؟
تهیونگ : چی میگی واسه خودت.. این دوس..
جونگکوک : دوست پسرشم...
تهیونگ : وات؟..!..
صاحب خونه : این فسقلی.. دوست پسر داره؟ گیه؟
تهیونگ : احمق چی میگی.. نه آقای هان اشتباه نگیرید این قاتی داره..
جونگکوک :( لپ تهیونگ رو میبوسه).. تو نیازی نیست چیزی بگی برو داخل خودم حلش میکنم..
تهیونگ : احمق...
صاحب خونه: هی میم تهیونگ..
جونگکوک : گاله کثیفتو میبندی یا خودم یه جوری ببندمش که باز نشه..؟. خجالت نمیکشی؟.. درسته این خونه به نام شماست ولی الان دیگه شما حق ندارین وارد بشین مگر اینکه شخصی که توش زندگی میکنه رضایت بده..
صاحب خونه: الان زنگ میزنم پلیس..
جونگکوک : اونقدر ترسویی که میخوای زنگ بزنی پلیس؟ دمتو بزار رو کولت مث آدم برو یا خودم دست به کار بشم؟ گمشو
صاحب خونه : عذر میخوام.. ببخشید.. من رفت زحمت میکنم..
جونگکوک : به سلامت بپا نیوفتی.. حرومی..
تهیونگ :( میزنه تو گوش جونگکوک) احمقی؟ یا خلی؟! .. این کارا چی میگفت.. گی؟!..
جونگکوک : مجبور شدم فقط میخواستم کمک کنم. ببخشید..
تهیونگ : سرم داره سوت میکشه..
جونگکوک : خوبی؟.. اون بهت آسیب نزده.!.؟
تهیونگ : من خوبم.. این دفعه میبخشم دفعه بعد نه..
جونگکوک: باشه..
تهیونگ : حالا چیکارش کردی..
جونگکوک : هیچی.. فقط گفتم برو گمشو رفت گم شه..
تهیونگ : عه عزیتم نکن بگو دیگه..
جونگکوک : حالا یه چیزی گفتم..
تهیونگ : من خیلی گشنمه..چی داریم بخوریم..
جونگکوک : سوپ مرغ درست کردم..
تهیونگ : عااااا سوپ شد غذا؟
جونگکوک : چیزی به ذهنم نرسید..
تهیونگ : اوه.. خوشمزست.. بیشتر میخوام..
جونگکوک : بیا بهت بدم..
با تهیونگ غذا خوردیم تهیونگ رفت سراغ درسو مشقش منم رفتم دنبال اون شخص...
دیدگاه ها (۸)

خون آشام عزیز (54)

خون آشام عزیز (55)

خون آشام عزیز (52)

خون آشام عزیز (51)

لایو ویورس جونگکوک:🐰🐰: «آه، ولی واقعاً دارم تو Poppy Playtim...

black flower(p,247)

ریکشنشون وقتی تو مهمونی یه پسر بهت نزدیک میشهپسره : هی....دخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط